بسم الله الرحمن الرحیم
تا حالا فکر کردهاید که چرا باید ازدواج کنید؟ ازدواج یک فرآیند طولانی و پیچیدهای شده است که ما را به هیچ کدام از اهدافی که در اسلام وعده داده شده، نمیرساند. زوجهای جوان بعد از چند سال زندگی مشترک تازه میفهمند که نباید ازدواج میکردند. پوچی و بیهدفی بر زندگی خیلی از زوجهای اطرافمان سایه افکنده است. جوانان ما به این نتیجه رسیدهاند که دوران ازدواج گذشته است و باید تنهایی زندگی کرد. زن و شوهرهای زیادی را میشناسیم که در کنار هم زندگی میکنند اما به شدت تنها هستند. حوصله همسر و فرزندان که سهل است، حوصله خودشان را هم ندارند. مردها در یک اقدام انتحاری و برای فراموشی مشکلات، خود را به کارهای شبانهروزی و دوری از محیط پرتنش خانه مشغول میکنند. بهانه آنها برای دوری از خانه، امرار معاش و شرایط سخت اقتصادی است. در حالی که اگر دو نفر عشقی به هم داشته باشند، در سختترین شرایط اقتصادی نیز از در کنار هم بودن لذت می برند. خانمها نیز با سرگرم کردن خود در خارج از خانه و سپردن بچهها به مهدکودکها و پرسه زدن در بازارها و خیابان وقت خود را میگذرانند. مسلم است که با این همه مشغله دیگر وقتی برای خانه نمیماند. کی حوصله دارد به صحبتهای بچه معصوم و تعریفهای او از مهدکودک توجه کند؟ کی وقت دارد که برای خانواده ناهار و شام آماده کند؟ کی اشتیاق دارد که با همسرش صحبت کند و از اتفاقات آن روز بگوید؟
چه بر سر جامعه ما آمده؟ با جوانان ما چه کردهاند؟ پدرها و مادرها با فرزندان خود چه کردهاند؟ آنها را به کدام سمت سوق دادهاند؟ چه چیزی را در ذهن جوانان ما باارزش کردهاند؟ کمی از بالا به جامعه جوان ما نگاه کنید. تعداد زیاد دخترها و پسرهایی که طلاق گرفتهاند و تنهایی زندگی میکنند، فرزندانی که این میان پاسکاری میشوند، احترام فراموش شدهای که باید بین خانوادهها باشد. سالهاست که نهادهای مختلف ابراز نگرانی میکنند و تلاشهایی هم انجام میدهند اما نتیجهای ندارد.
نمیدانم کی میخواهیم دست از افراط و تفریطهایمان برداریم؟
زمانی دختران را به زور شوهر میدادند، دختر و پسر قبل از ازدواج همدیگر را نمیدیدند و با تکیه به سلیقه خانوادهها ازدواج میکردند، باید تا آخر عمر با تمام شرایط همسر کنار میآمدند و خبری از جدایی و طلاق نبود، خانواده شوهر سیطرهای بر زندگی زوج داشت و آن را مدیریت میکرد، دختر حق نداشت شکایت خود را به پدر خود ببرد چه برسد به دادگاه و قاضی، ...
چند دهه بعد ورق برگشت. دخترها و پسرها در ارتباطاتشان آزاد شدند تا خودشان انتخاب کنند. دخترها و پسرها به واسطه پیشینه تاریخی که داشتند، از مشورت با پدر و مادر خودداری کردند و با عقل احساسی و تجربه ناقص خود تصمیم گرفتند.طلاق برایشان راحتتر از تلاش برای بازگشت به زندگی شد. با هر بهانهای خود را به دادگاه میرساندند و هر کس به دنبال حق بیشتر است.بنیان خانوادهها سست شد و بچهها در این معرکه رها شدند.
به نظر شما باید چه کار کرد؟ کجای کار اشتباه است؟ مقصر کیست؟ چه کسی مسئول بهتر شدن اوضاع است؟ وظیفه من به عنوان عضوی از این جامعه چیست؟ باید ازدواج را ترک کرد و تجرد را پیشه کرد؟ باید ازدواج کرد و با سختیهای آن کنار آمد؟ باید فرزندانی تربیت کرد تا جامعه را نجات دهند؟ آیا یک حرکت فردی کافی است؟ فرزندان ما با چه کسانی ازدواج کنند؟ فرزندان آنها با چه کسی ازدواج کنند؟
آیا مصداق آیه (فاین تذهبون) شدهایم؟
ما اهالی کلبه عشق اعتقاد داریم که هنوز برای جبران وقت هست. هنوز رشته کار از دست نرفته است. هنوز جای امید هست. هنوز انوار رحمت خدا بر جامعه ما جاری است. هنوز میشود با توکل و تلاش اصلاحاتی کرد. هنوز دخترها و پسرها میخواهند در کانون خانواده زندگی کرده و خوشبختی را حس کنند. گرایش جوانان ما به رسانههای بیگانه و تاثیرپذری از آنها نتیجه کمکاری رسانههای داخلی است. جامعه ما بافت اعتقادی و فرهنگی دارد و حاضر نیست به قهقرایی که غرب گرفتار آن است مبتلا شود. همگی از آمار وحشتناک فروپاشی خانواده در غرب اطلاع داریم. شاید آنها فکر میکنند که شیوه درست زندگی این است و جز این نیست. البته میدانیم که در عمق وجدان خود معتقدند که تباه شدهاند و چیزی در زندگی کم دارند. ما مطمئن هستیم که اگر عمق فاجعه برای جوانان ما تبیین شود، انقلابی رخ خواهد داد.
به نظر ما اهالی کلبه عشق، اصلاح تفکرات و باورها در ارتباط با ازدواج، سازماندهی مجدد آنها طبق اسلام ناب محمدی(ص) و الگوبرداری از اسوههای بینظیرمان تنها راه نجات است. بیایید همگی با هم تمام باورهایمان از ازدواج را از ذهنمان خارج کرده و با خطکش اسلام اندازهگیری کنیم. مسلمان واقعی معتقد است که قوانین اسلام حق هیچ انسانی را پایمال نمیکند. آیا برای اصلاح عقاید خود آمادهاید؟ نمیتوان با حفظ اعتقادات و باورهای کج و کوله قبلی، نتیجه خوبی گرفت. باورهای ما التقاطی است. معجون درهم برهمی از فرهنگها و ایسمها که به ندرت میتوان بوی اسلام را از آن استنشاق کرد. میدانید که یکی از شاکیان خدا در روز قیامت، دین خداست که احکامش مظلوم و مهجور بودند؟ باید باور کنید که باید باورهایتان تغییر کند.
نظرات شما: نظر